خدا، عشق و انرژی
ارنواز قرار بود واسه تعطیلات بیاد تهران بهش میگم که دعا می کنم و از خدا می خوام که کارها جور بشه و بیای میگه: من خیلی به خدا اعتقاد ندارم. فکر می کنم خدا دنیا را به وجود نیاورده اون کار بیگ بنگه. میگم: نمی دونم. ولی شاید بتونیم از یک انرژی جهانی که تو کل دنیاست بخواهیم که کارها را جور کنه میگه که اسم اون عشقه میگم حالا هر چی
نویسنده :
آقای پدر یا خانم مادر
22:11