بازگشت آقای پدر
تقریباً دو سالی میشه که چیزی اینجا ننوشتم و البته چند سالیه که مطالبم هم خیلی زیاد نیست. دلیل اولش اینه که ارنواز بزرگ شده بود و بنظر من و فرحناز می رسید که باید حریم شخصیش را رعایت کرد ولی واقعش اینه که حالا فکر می کنیم ممکن بود با حذف بخشی از مطالب هم این وبلاگ را ادامه داد و هم حریم شخصی ارنواز را حفظ کرد. دلیل دیگه ننوشتن این وبلاگ این بود که من و فرحناز از هم جدا شدیم و من در تهران و فرحناز و ارنواز ایتالیا هستند. از اونجایی هم که فرح کلاً خیلی اهل وبلاگ نوشتن نیست، خب خیلی از مطالب به گوش من نمیرسه که بخوام اصلاً بنویسمش.
امّا هر طوری هست من برگشته ام و می خواهم با کمک مامان دوباره خاطرات ارنواز را ثبت کنیم
پس باز هم دنبالمون کنید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی