ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

تئاتر آخر سال کلاس 2C

1395/3/19 10:58
277 بازدید
اشتراک گذاری

این هم از درج مطلبی که امروز مامان به صفحه فیس بوکت فرستاد:

عزیز دلم
دیروز اجرای تئاتر کلاستون بود، ماجرای یک گرگ بدجنس که بقیه حیوونهارو می ترسوند و قلبهاشون رو پاره می کرد. وقتی گرگ خواب بود، با پرهایی که درست کرده بودید، اون رو قلقلک دادید. گرگ بیدار شد و انقدر خندید که باهاتون دوست شد و نقابشو برداشت. زیر نقاب چهره مهربون النا معلمت بود. احتمالا اینجوری یاد گرفتی که زیر هر چهره بدجنسی یک چهره مهربونی هست و میشه دوباره قلبهارو وصل کرد.
در همین زمان تو ایران بچه ها رو به تماشای اعدام می برند و کتابهایی داره چاپ میشه که با اعدام در جنگل حیوانات را به سزای اعمالشون می رسونن. چند وقت پیش کتابهایی که یک دوست از ایران برای تو آورده بود، بدون اینکه بفهمی کامل انداختم دور و این اولین بار در زندگیم بود که داشتم این کارو می کردم. اون مجموعه هم داستانهاش همه از زبان حیوانات بود، ولی حیواناتی به جای اینکه مشکلاتشون رو حل کنند همش یا داشتند به درگاه خدا دعا می کردند یا وقتی کاری می کردند ، خارج از خشونت نبود. (اتفاقا الان ماه رمضانه و تو داستانهاش حیوانات روزه هم می گرفتند، باید بدونی روزه با طبیعت هیچ حیوانی سازگارنیست و این فقط انسان است که روزه را انتخاب می کنه و در انتخابش آزاد است.)
این رو نوشتم که وقتی بزرگ شدی بفهمی این یکی از دلایلیه که سعی می کنم اینجا بزرگ بشی.
(و امیدوارم تمام مامان ها و باباها که در ایران هستند، راههای دیگه ای پیدا کنند تا نسل جدید ایرانیها شبیه داعش و ... نشه.)
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شادی
22 خرداد 95 13:13
خیلی خوبه... خیلی خوشحالم که شما شرایطش رو داشتید و تونستید شرایط بهتری برای رشد دخترتون فراهم کنید.