ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

اولين كاردستي ارنواز

ارنواز در مهد کودک با کمک خاله ناهید یک کاردستی درست کرده و کلی با خوشحالی اون را به مامان و باباش نشان داده. مامانی هم تا همین دیروز اون را زده بود روی آینه توی حال. کاردستی ارنواز یک ميوه تابستاني است _ گلابي _ كه روي چند تا شاخه و برگ نشسته. ماماني ازش عكس هم گرفته كه حالا بعدا شايد توي وبلاگ گذاشتمش.
23 مرداد 1390

مگه پاركه؟

بابايي و ارنواز دارند با همديگر تلفني صحبت مي كنند. بابايي: ارنواز امروز كجا رفتي؟ ارنواز: مهدكودك بابايي: آفرين، بهت خوش گذشت؟ ارنواز: نه! مگه پاركه كه خوش بگذره؟!!!
16 مرداد 1390

خاله ناهید و مهد ارنواز

ارنواز همیشه بعد از دو سه روز از رفتن به مهدکودک از رفتن به اون اجتناب می کرد. تو مهد کودک آویژه هم همینطور بود. تا اینکه خاله ناهید شد مربی ارنواز. حالا ارنواز صبح ها که از خواب پا میشه واسه رفتن به مهدش دلتنگی می کنه. مثل همین دیروز که قرار نبود بره ولی با اصرار رفت.
14 مرداد 1390

خاموش كردن چشمها

خب این خیلی طبیعی هست که ما در این وبلاگ خیلی از اخلاق‌های بد و نسبتا بد ارنواز هیچی ننویسیم. طبیعی هم هست که هر آدمی یک خورده اخلاق بد هم داشته باشه. اما این یکی کار ارنواز کمی شنیدنی هست و بنابراین و بر خلاف سنت رایج می نویسیمش. ارنواز یه اخلاق بدی داره که یکدفعه یک کار بی منطق را می خواد که دیگران انجام بدهند و اگر شده یک ساعت بدون دلیل سر حرفش وامی ایسته و گریه می کنه. دیشب یکدفعه ای و بدون دلیل شروع به اصرار کرد که ما تلویزیون نبینیم و اون را خاموشش کنیم و هر چقدر ما باهاش صحبت کردیم فایده نداشت که نداشت.از ارنواز اصرار و از ما انکار که تلویزیون را خاموش کنیم و البته ما هم نکردیم. بعد از کلی گریه فکر می کنید ارنواز به چی راضی ش...
13 مرداد 1390

آشغال

ارنواز داره برای تک تک انگشت هاش اسم می گذاره: "این مامانه، ایم مادربزرگه است، این میلاده، این هم آشغاله!!!!!" چی آشغال؟!!!!
11 مرداد 1390

سوسك تميز

ارنواز با دایی شهرام از بیرون میادش و با هیجان تعریف می کنه که یک سوسک دیده. بابایی (با هیجان): سوسک دیدی؟! سیاه بود؟ ارنواز: نه، تمیز بود.
9 مرداد 1390

پرسش ها و پاسخ ها

ارنواز: مامانی بریم آشغال ها را بیاریم مامان: نمیشه آخه ریختیمشون دور - : عیب نداره بریم بیاریمشون -: نه نمیشه آقاهه بردتش -: خب بیاردش -: نمیشه بردتش بیابون ها -: بیابون بریزه دور؟ -: نه اونجا خوردش کنه -: توش سوسکه؟ -: سوسک هم توش هست -: سوسکه آشغال ها را می خوره؟ -: آره -: من را هم می خوره؟ -: نه -: سوسکه کفیثه؟ -: آره -: حموم نرفته؟ -: نه -: حموم موه (مو) داره نرفته؟ -: نه -: دمپایی نداره؟ -: نه پا نداره؟ -: چرا ...
6 مرداد 1390