ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

هدیه برای مامانی

ارنواز خانوم امروز هوس کرده بود تا واسه مامانی یک هدیه بخره. اولش رفت یک آینه بخره که ما پشیمونش کردیم. بعد هم می خواست کفش بخره که باز هم پشیمونش کردیم.خلاصه احساسش گل کرده بود.
28 فروردين 1392

روانشناسی ایتالیایی

نیکولتا حال ارنواز را از مامانی پرسیده، مامانی هم گفته که اذیت می کنه. بعضی وقت ها یک چیز را می خوره و بعضی وقت های دیگه اصلا بهش لب نمی زنه. نیکولتا گفته که بهانه گیره. مامانی گفته آره از کجا فهمیدی؟ نیکولتا هم گفته که ایتالیایی ها می گند کسایی که موهاشون قرمز باشه و یا مجعد، بهونه گیرند. ارنواز که هم کوهاش قرمزه و هم مجعد، قطعا باید بهونه گیر باشه!
28 فروردين 1392

گربه مکار

گربه مکار ترکیبی است از گربه نره و روباه مکار که واضح و مبرهن است که ارنواز آن را ساخته و صد البته واضح تر و مبرهن تر است که بابایی باید نقشش را به عهده بگیرد و هزار البته واضح ترین و مبرهن ترین آن است که این گربه مکار می باید قصد فریب ارنواز را داشته باشد که: - ارنواز مدرسه نرو بیا بریم یه جایی خر بشی! و یک ملیون الیته همچنان به همان وضوح و مبرهنی است که ارنواز از مدرسه دل خوشی ندارد و سریع قصه را می گرداند. - نه من دوست ندارم برم مدرسه خر بشم! نکته اساسی: بابایی و مامانی خیلی نباید غصه بخورند. بین کسایی که از مدرسه دل خوشی نداشتند، اگه یکی مثل پینوکیو خر شد، یکی هم مثل اینشتین نابغه شد نکته غیر اساسی: ارنواز سریع آدم فروشی هم می ک...
28 فروردين 1392

همکلاسی سلام

همکلاسی های ارنواز تا آنجا که ما می شناسمشان این ها هستند: - آزیا: که ارنواز را خیلی دوست داره و البته از او بزرگتره - آئورا: ایضا چون آزیا - کیارا: که همسن ارنوازه و همیشه باهاش بازی می کنه ولی تازگی ها ارنواز میگه که بشگونش می گیره و باهاش دشمن شده. البته اینقدر دختر آرومیه که ما بعید می دونیم دست به چنین جنایتی بزنه - امانوئله: که هم کمدی ارنوازه - داویده - فده - فدریکو - متئو - شان که یک دختر چینی هست و ارنواز کلا باهاش بده. چند وقت پیش هم در گوش من یواشکی گفت که از شان بدش میاد ...
28 فروردين 1392

استغفرالله

دیروقته و ارنواز نمی خواد بخوابه. خاله محدثه هم قراره شب خانه ما بخوابه. ارنواز واسه نخوابیدن یکریز از محدثه سوال های بی ربط می پرسه. محدثه که دیگه خسته شده آخرش میگه: استغفرالله ربی و اتوب الیه! ارنواز که معنیش را نمی فهمه میگه: ایتالیایی صحبت می کنی من نمی فهمم!
28 فروردين 1392

بگل (بغل)

بگل بگل بگل این کلمه ای هست که ارنواز تازگی ها زیاد استفاده می کنه. موقعی که می خواد بخوابه میگه بگل، موقعی که نصف شبی خواب می بینه میگه بگل، موقعی که صبح بیدار میشه میگه بگل، موقعی که می خواد بره بیرون میگه بگل، موقعی که می خواد از مهد بیاد خونه میگه بگل و.... با این حساب باید بگل ها را به دو گروه بگل مثبت و بگل منفی تقسیم کرد.
28 فروردين 1392

پی پی در خانه جدید

دنبال یک خانه جدید می گردیم تا خانه مان را عوض کنیم. با ارنواز رفتیم که خانه را ببینیم. بدمون نیومده ، بخصوص ارنواز میگه که به بنگاهی بگید ارنواز هم خوشش اومده. تا اینجاش مشکلی نیست ولی وقتی می آییم یرون، ارنواز با مامانی می روند دوچرخه سواری. یک کم دیرتر ارنواز پی پی داره اما قبول نمی کنه که بره خونه و پی پی کنه چون می خواد خانه جدید پی پی کنه. این را باید چه کار کرد؟
28 فروردين 1392