ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

fratellino و...

1392/11/4 1:40
209 بازدید
اشتراک گذاری

از در نیامده تو با خوشحالی یک خبر را به باباش میده

- بابا می دونی من قراره یک fratellino (برادر کوچک) داشته باشم؟

- واقعا؟

- آره مامان قراره ازدواج کنه

- به سلامتی! با کی؟

- با تو

- بابا یکبار دیگه ازدواج می کنید؟

- ...

- تو را خدا! من تو را خوشگل می کنم. مامان را هم خوشگل می کنم، با همدیگه ازدواج کنید

-...

پسندها (1)

نظرات (4)

sr.saboori@yahoo.com
5 بهمن 92 11:42
خوباینم یه نوعشه خواستن یک برادر کوچولو از مامان بابا
مامان سهند و سپهر
7 بهمن 92 9:53
واااااااااااااااای خدا قربونش بشم من خب قبول کنید دیگه دوباره ازدواج کنید
شادی
8 بهمن 92 23:32
یعنی دلش برادر کوچولو میخواد؟
شکوفه گیلاس
22 بهمن 92 19:27
واقعا چقد دنیای چگی ساده و تر تمیزه بدون ریخت و پاش و تجملات از همه چیز ازدواج فقط اون لحظه رو که زن و مرد تر تمیز و شیک وپیک والبته خوشحالن رو میبینه