هدیه بابانوئل
ارنواز اینقدر در گرفتن هدیه بابانوئل عجله داشت که سرانجام من و مامانی تصمیم گرفتیم تا از بابانوئل بخواهیم که اگر میشه هدیه ارنواز را یک روز زودتر بیاورد و خوشبختانه بابانوئل هم خواهش ما را قبول کرد. اما از آنجا که هنوز شب نشده بود، ارنواز مجبور شد به دستشویی برود تا بابانوئل بیاید و هدیه اش را زیر درخت کریسمس بگذارد. چند دقیقه بعد مامان و بابا هم پنجره را باز کردند تا بابانوئل بیاید و در حالیکه از بابانوئل می خواستند تا بعد از رفتن از خانه پنجره را ببندد، همگی به پیش ارنواز رفتیم. در این فاصله ارنواز شروع کرد به خواندن شعر کریسمس تا بابانوئل کار خودش را انجام دهد و...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی