ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

بنفش

1392/2/17 18:21
291 بازدید
اشتراک گذاری

تو اتوبوس جا نبود. اما ارنواز صاف رفت کنار یک پیرزن نشست. خانوم هم جا باز کرد تا ارنواز بشینه و دستش را هم گذاشت رو شانه هاش تا یک وقت نیفته. ارنواز هم که اینو دید سر صحبتو با اون خانوم و دخترشون که صندلی جلویی نشسته بود و کمی دیرتر اومد تو گفتگو باز کرد.
ارنواز: I miei capelli sono rossi? (موهای من قرمز هستند؟)
پیرزن که درست متوجه نشده میگه چی؟
ارنواز: ?I miei capelli sono rossi, si o no
دختره میاد کمک مامانش و میگه:Unpo. ti piace rosso? (یک خورده، تو قرمز را دوست داری؟
- No, mi piace viola
خلاصه تا زمان پیاده شدن ارنواز درباره رنگ بنفش و اینکه می خواد موهاش بنفش باشه برای اون دو تا خانوم محترم حرف زد.

پی نویس: خدا را شاکریم که اینجا پرحرفی چیز غیر عادی ای نیست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)