ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

تربیت مناسب فرزند از دیدگاه ارنواز

مامان همه شرایط یک مامان خوب را داره. این را ارنواز میگه. یعنی یک ویدیو دیده که توش ویژگی های تربیت مناسب کودک بیان شده و ارنواز متوجه شده که مامانش جز یک مورد همه ویژگی های یک مامان خوب را داره. حالا اون یک مورد چیه؟ مامانش روش تنبیهش مناسب نیست. یعنی لزوم نداره که با گرفتن موبایل ارنواز را تنبیه کنه بلکه بجاش باید تنبیهی را انتخاب کنه که کارکرد آموزشی هم داشته باشه. مثلا بجاش باید به ارنواز بگه خانه را جارو کنه یا ظرف ها را بشوره.
14 دی 1397

خدا، عشق و انرژی

ارنواز قرار بود واسه تعطیلات بیاد تهران بهش میگم که دعا می کنم و از خدا می خوام که کارها جور بشه و بیای میگه: من خیلی به خدا اعتقاد ندارم. فکر می کنم خدا دنیا را به وجود نیاورده اون کار بیگ بنگه. میگم: نمی دونم. ولی شاید بتونیم از یک انرژی جهانی که تو کل دنیاست بخواهیم که کارها را جور کنه میگه که اسم اون عشقه میگم حالا هر چی  
14 دی 1397

بازگشت آقای پدر

تقریباً دو سالی میشه که چیزی اینجا ننوشتم و البته چند سالیه که مطالبم هم خیلی زیاد نیست. دلیل اولش اینه که ارنواز بزرگ شده بود و بنظر من و فرحناز می رسید که باید حریم شخصیش را رعایت کرد ولی واقعش اینه که حالا فکر می کنیم ممکن بود با حذف بخشی از مطالب هم این وبلاگ را ادامه داد و هم حریم شخصی ارنواز را حفظ کرد. دلیل دیگه ننوشتن این وبلاگ این بود که من و فرحناز از هم جدا شدیم و من در تهران و فرحناز و ارنواز ایتالیا هستند. از اونجایی هم که فرح کلاً خیلی اهل وبلاگ نوشتن نیست، خب خیلی از مطالب به گوش من نمیرسه که بخوام اصلاً بنویسمش. امّا هر طوری هست من برگشته ام و می خواهم با کمک مامان دوباره خاطرات ارنواز را ثبت کنیم پس باز ...
14 دی 1397

هولوکاست

میگه بابا کار دارم نمی توانم باهات صحبت کنم تو مدرسه گفتند باید یه Memoria (یادبود مردگان) بکنم. به فرح تلفن می زنم میگم چی کار باید بکنه؟ میگه نمی دونم نشسته داره یه سری فیلم تو اینترنت درباره Anne Frank می بینه. میگم کیه؟ میگه یه دختر یهودی بوده که تو اردوگاه آشویتس مرده. تا موقع خوابش داشته همین فیلم ها را می دیده. امروز روز یادبود کشته شدگان هولوکاست بوده
9 بهمن 1395

فلسفه خلقت درخت

بیکاریمم تصمیم می گیریم یکسری سوال از همدیگه بپرسیم و هر کداممان جواب های اشتباه و احمقانه به سوال هامون بدهیم. اولین سوال ارنواز از باباش اینه - درخت ها برای چی به وجود آمده اند؟ - نمی دونم، واسه چی؟ - واسه اینکه دست بکنی تو دماغت و بعد بمالی به درخت ها!!!!
2 شهريور 1395

دیروز، امروز، فردا

قراره فردا صبحش بریم یه جای مهم و ارنواز واسه رفتن خیلی عجله داره. عصر که میشه خوابش می بره و یکی دو ساعتی بعدش بیدار میشه. هوا هنوز روشنه. ارنواز میگه: بابا، امروز دیروزه یا فردا؟
2 شهريور 1395