ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

قهر با گربه

1390/3/24 13:48
274 بازدید
اشتراک گذاری

ارنواز در خانه زندایی کبری را باز می کنه تا خارج بشه؛ اما مثل همیشه گربه زندایی پشت در خوابیده. ارنواز جا می خوره و نیم متری از جا می پره. بعد میگه: باهات قهر می کنم ها!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

کیومرث
24 خرداد 90 18:37
سلام تصادفی به وبلاگ رسیدم. چیزی که برام جالب بود ایکه اسم دخترتون رو ارنواز گذاشتین. یعنی نوازش شده اهورا و البته کسی که زیبا صحبت می کنه! یه اسم غیرمتعارف. البته خواهر شهرناز از تاریخ شاعرانه ایران یعنی شاهنامه. تا اینجا البته کمی نامتعارف اما غیر ممکن نیست. ولی حتما براتون جالبه بدونین اسم دختر من هم ارنواز و البته یه کم جالبتر اینکه فامیلش هم حیدری! البته با یه اختلاف که دختر من 10 سالشه و دختر شما احتمالا حدود 3 سال. به وبلاگ من سر بزنین البته یه وبلاگ نیمه تخصصیه.
مهرانه مامان مهرسا
25 خرداد 90 8:32
جاي مهرسا اون جا خالي بود اگه گربه رو يهو ببينه از ذوق يه جيغ بنفش ميكشه و اگه كاريش نداشته باشيم گربه رو با دستاش ناز هم ميكنه