ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

نگرانی

1393/3/5 1:17
259 بازدید
اشتراک گذاری

ارنواز چند روز پیش یک تکه پاستا پرید تو گلوش و حالا از گیر کردن غذا تو گلوش واهمه داره. چند باری بهش گفتم که اگر آشغال غذا تو دهنش بود، نگران نباشه و قورتش بدهد،، همه این کار را می کنند. من هم همین کار را می کنم و هیچیم نمیشه و....

حالا فرض کنید شبه و رفتیم که بخوابیم، چراع ها هم خاموشه

ارنواز: بابا دهنتو باز می کنی؟

- چرا بابا؟

- باز کن دیگه

- چیکار می خوای بکنی؟

- هیچی باز کن اگه میشه

- بیا

دهنمو باز می کنم و می بینم یک چیز گذاشت تو دهنم

- چی بود بابا؟

- آشغال دهنم

- چی؟ مگه دهن من آشغال دونیه؟

- خودت گفتی هیچیت نمیشه، حالا دل درد می گیری؟

پسندها (1)

نظرات (2)

آیدا
5 خرداد 93 10:32
aban91
6 خرداد 93 19:56
از اولش که خوندم اصلا انتظار چنین پایانی رو نداشتم.خیلی خندیدم