نگرانی
ارنواز چند روز پیش یک تکه پاستا پرید تو گلوش و حالا از گیر کردن غذا تو گلوش واهمه داره. چند باری بهش گفتم که اگر آشغال غذا تو دهنش بود، نگران نباشه و قورتش بدهد،، همه این کار را می کنند. من هم همین کار را می کنم و هیچیم نمیشه و....
حالا فرض کنید شبه و رفتیم که بخوابیم، چراع ها هم خاموشه
ارنواز: بابا دهنتو باز می کنی؟
- چرا بابا؟
- باز کن دیگه
- چیکار می خوای بکنی؟
- هیچی باز کن اگه میشه
- بیا
دهنمو باز می کنم و می بینم یک چیز گذاشت تو دهنم
- چی بود بابا؟
- آشغال دهنم
- چی؟ مگه دهن من آشغال دونیه؟
- خودت گفتی هیچیت نمیشه، حالا دل درد می گیری؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی