ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

اندر کرامات ما

1392/12/20 11:49
219 بازدید
اشتراک گذاری

قصد تعریف از خودم را ندارم اما به هر حال من کلا یه همچین آدمی هستم که کمتر از خودم پیش دیگران تعریف می کنم. حالا این را به حساب مناعت طبعم می خواهید بگذارید یا هر چیز دیگه ای، به هر حال ما اینجوری هستیم دیگه. رو همین اصل من جز تو این صفحه و برای شمایی که لابد منو کمتر می شناسید از توانایی های خارق العاده ام چیزی نگفته بودم. گفتن هم نداشت تا اینکه پریروز که از کارناوال به خانه برمی گشتیم، ارنواز و کیارا وخواهران کیارا یعنی فرانچسکا و لتیتزیا با مامان کیارا و صد البته من جلوی ویترین مغازه اسباب بازی فروشی ایستاده بودیم و ارنواز مثل همیشه شروع کرده بود به سفارش خرید دادن به بابانوئل. بعد یهویی گفت: می دونید بابای من میتونه با بابانوئل صحبت کنه؟

همه حضار چهارچشم محو تواناییهای من شدند و مامان کیارا با تعجب پرسید: واقعا؟

من هم با کمال خضوع و فروتنی سر به زیر انداختم و به آرامی گفتم: بله

مامان کیارا هم خیلی خوشحال شد و گفت: پس از این به بعد دیگه لازم نیست که به بابانوئل نامه بنویسیم، می آییم و به شما میگیم.

القصه اینگونه شد که شمه ای از کرامات ما به گوش خانواده کیارا رسید و از همین فردا است که آوازه ما دهان به دهان در میلان و حومه بچرخه و صف مشتاقان صحبت ما در مقابل درب منزل صف بکشند...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سهند و سپهر
20 اسفند 92 8:13
واااااااااااااااااااااااااااو خیلی جالب نوشتینش