اهمیت مادر بودن!!!!
بابا از دست ارنواز عصبانی شده، چون مامان مریض بود و باید می رفت اورژانس ولی ارنواز نمی خواست بره و می خواست بمونه تا کارتون ببینه. این بود که مامانی تنها رفت.
(دقایقی بعد)
- از دستت یه خورده عصبانیم
- عصبانی نباش
- آخه مامانی مریض بود ولی تو نیومدی باهاش
- آخه می خواستم کارتون ببینم
- کارتون مهم تره یا مامانی؟
- کارتون
- یعنی کارتون از مامان مهم تره؟
- آره چون من از کارتون ها یاد می گیرم که چه جوری با عروسک هام بازی کنم و حرف بزنم.
حقیقتش حرف حساب جواب نداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی