ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

می می

1391/7/29 17:07
375 بازدید
اشتراک گذاری

دارم لباس ارنواز را عوض می کنم. میگم: قربون اون هیکل خوشگلت برم. بیام اون می می هاشو بخورم!
- من که می می ندارم
- پس اونا چیه؟
- اونا که کوچولوئه، بزرگ نیست
- فرقی نداره قربونت برم
- تو می می کوچولو دوست داری؟
- آره عزیزم!
- اونوقت می می بزرگ را دوست نداری، نمی خوری؟
- ....

(چی بگم والله! نه میشه به بچه دروغ گفت نه میشه راستشو گفت. اما این ارنواز که دست بردار نیست)
- می می بزرگ هم دوست داری؟
- آره باباجون
- می خوریش؟

 

ضمن نهایت احترام به اصل آزادی بیان، مابقی گفتگو را به تیغ سانسور می سپاریم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

س
2 آبان 91 13:41
الان ما هزار جور فکر باید بکنیم اونوقت یک جایی خوندم که می گفت هیچ وقت داستانها رو سانسور نکنید چون بعد معلوم نیست جای سانسور شده افراد چی بزارن که تازه گاهی بد تر از قبلیش نباشه یا داستانو نگید یا ته تهش بگید البته اینو برای بچه ها می گن یعنی درواقع یک اصل تربیتیه
راحله
2 آبان 91 15:54
شکوفه گیلاس
13 آبان 91 10:32