دعوای آب در ده دقیقه
۱-
پنج دقیقه قبل از بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده. نتیجه اینکه دعوا با گریه و زاری به نفع مامانی مغلوبه میشه.
۲-
بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده.
نتیجه اینکه ارنواز یه فکری به سرش میزنه
- مامانی بهم آب میدی؟
- گفتم که نه، چرا خودت برنمی داری؟
- آخه من نیستم . با بابا رفتم بیرون
- ... (دهان باز مامان)
ارنواز واسه اینکه دروغ هم نگفته باشه، سرش را کرده زیر میز
۳-
پنج دقیقه بعد از بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده. تلفن مامانی زنگ میخوره.
- ارنواز گوشی را به من میدی؟
- نه، مگه تو به من آب دادی که من بهت گوشی را بدهم؟
پنج دقیقه قبل از بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده. نتیجه اینکه دعوا با گریه و زاری به نفع مامانی مغلوبه میشه.
۲-
بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده.
نتیجه اینکه ارنواز یه فکری به سرش میزنه
- مامانی بهم آب میدی؟
- گفتم که نه، چرا خودت برنمی داری؟
- آخه من نیستم . با بابا رفتم بیرون
- ... (دهان باز مامان)
ارنواز واسه اینکه دروغ هم نگفته باشه، سرش را کرده زیر میز
۳-
پنج دقیقه بعد از بعدی
ارنواز حاضر نیست بلند بشه و لیوان آبش را از روی میز برداره. مامانی هم حاضر نیست این کار را واسه ارنواز انجام بده. تلفن مامانی زنگ میخوره.
- ارنواز گوشی را به من میدی؟
- نه، مگه تو به من آب دادی که من بهت گوشی را بدهم؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی