ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

نقاشی

1390/9/28 22:22
218 بازدید
اشتراک گذاری

تا همن امروز یکی از بزرگترین نگرانی های من و مامانی در مورد تو بی علاقگی تو بود به نقاشی. همیشه موقعی که مداد و کاغذ را می دیدی به اصرار از دیگران می خواستی که برات نقاشی بکنند. توی مهد هم مامانی می گفت که در زمینه نقاشی از هم سن هات ضعیف تر نشون می دادی. من و مامانی دیگه پذیرفته بودیم که در زمینه هنرها تو علاقه ای به نقاشی نداری و بیشتر در آینده می توانی در زمینه موسیقی و یا ادبیات و نمایش استعدادهای خودت را بروز بدهی.

امروز اما اتفاقی افتاد که من و مامان را کلی ذوق زده کرد. تو به ناگاه نقاشی را کشف کردی و تقریبا یک دفترچه را پر کردی از نقاشی هات. همه چیز به سادگی رخ داد. تو عاشق آبرنگ بودی و ما به اشتباه به تو مداد رنگی می دادیم. تو عاشق رنگ های خالص بودی و ما بی توجه بودیم.

من و مامانی خوشحال خوشحالیم و البته این موضوع با یه تاخیر دو روزه بزرگترین هدیه تولد بابایی بود از طرف تو.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)