الکی بازی کردن
ارنواز رو تخت مامان و بابایی دراز کشیده ولی خوابش نمیاد. کاملا برعکس شده و پاش روی متکا است. بابایی تو تاریکی دست به پای ارنواز میزنه و میگه:" این چیه؟"
ارنواز: پای ارنوازه
بابایی: اینجا چی کار میکنه؟
ارنواز: خوصله اش سر رفته، داره الکی با خودش بازی می کنه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی