ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

نمونه ای از عذرخواهی کوچولو

1390/5/3 22:09
261 بازدید
اشتراک گذاری

چند شب پیش ارنواز بدون اجازه میره سر میز توالت مامان و بعد از برداشتن و باز کردن کرم مامان تمام آن را میریزه روی زمین و لباس هایش. مامان که کاملا عصبانی است و در این لحظه حساس بابایی باید با سخنانی منطقی ارنواز را متوجه اشتباهش بکنه.

بابایی: ارنواز فکر نمی کنی اشتباه کرده ای؟

ارنواز: ....

بابایی: من که فکر میکنم دو تا اشتباه انجام داده ای. اول اینکه بدون اجازه رفته ای سر وسایل مامانی و دوم اینکه بجای استفاده از کرم خودت از کرم مامانی استفاده کرده ای.

ارنواز: آخه... بارون میومد...

بابایی: خب

ارنواز: بارون میومد بعد من اون رو زدم

بابایی: خیلی خب بابایی ولی باز هم باید اجازه میگرفتی

ارنواز: آخه بارون میومد

بابایی: می فهمم بابایی ولی باز هم دلیل نمیشه که اجازه نگیری

ارنواز: آخه

...

...

...

پنج دقیقه بعد ارنواز برای عذرخواهی میاد پیش مامانش

بابایی: خب از مامان عذرخواهی بکن!

ارنواز: مامانی معذرت می خوام

مامانی: دخترم می دونی نباید این کار را بکنی؟

ارنواز: ...

بابایی: به مامان بگو برای چی این کار را کردی؟

بعد ارنواز یک صفحه کتاب را نشان میده و میگه: مامانی این چیه؟

مامانی: این...

و اینگونه آرامش برقرار می شود!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شکوفه گیلاس
4 مرداد 90 14:27
سیاست بچه گانه خیلی شیرینه.