داستان‌هاي عمه پسند

ارنواز همچنان مشکل دماغش را داره، اما از اونجا که مشکل طولانی شده و هنوز راه حلی واسه اش پیدا نشده، ارنواز سوالش را خلاصه کرده و می پرسه.: مامان دماغم کی میشه؟ (یعنی کی خوب میشه) تندتر تندتر تندتر؟

- مامان ! کی بچه تو شکم من میاد؟

پروسه گفتن پیچیدن: ۱- می چپه ۲- می چیپه ۳- می پیچه

ارنواز می خواد پی پی اش بیاد. همچنان که داره زور میزنه، به مامانش میگه: مامان اجازه میدی بیاد بیرون؟

حالا ارنواز شروع کرده به اسم بردن از حیوانات تا ببینیم در کدام دسته بندی قرار می گیرند. ارنواز: پلنگ بابایی: آفرین بهشون می گند پستاندار. اگه گفتی پستانداران  چه جوریند؟ ارنواز: گاز می گیرند!

بابا داره درباره دسته بندی حیوانات برای ارنواز صحبت می کند. فعلا توانسته با موفقیت فرق ماهی ها و پرنده ها را به ارنواز بفهمونه. بابا: خب یک دسته دیگه از حیوانات اونهایی هستند که خیلی ریزند. بهشون می گند حشره، مثل چی؟ ارنواز: بگو بابا: نه خودت بگو، مثل... ارنواز: مثل ... هانا! (توضیح آنکه هانا بچه میلاده)

ارنواز صفت عالی را هم در زبان فارسی کشف کرد: خیلی تر محکم یعنی خیلی زیاد

ساختار زبان فارسی از منظر ارنواز: صفت تفضیلی: خیلی تر بزرگ

این چند روزه تعطیلات عید پاک بود و چون ما آمادگیش را نداشتیم، بیهوده در خانه ماندیم ولی تعطیلات سیزده بدر را به parco nord رفتیم و البته حسابی خوش گذراندیم

می دانید دم دمای غروب از نظر ارنواز چی هست؟ از نظر ارنواز اون موقع یعنی یه کوچولو شب