ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

ماشین سواری

همینجوری که تو ماشین نشستیم، داره از شیشه جلوی ماشین به ویراژ بقیه توجه می کنه. لحظه ای به فکر فرو می رود و می گوید: این بازی هم که همه اش پسرانه است. نمیشه یه یازی دخترانه بگذارند؟!
14 مرداد 1394

باد در دادن طبیعت

ارنواز برگشته ایران و من خاطرات این چند روز را می نویسم: داریم با ماشین جایی می رویم که بوی ناخوشایندی از بیرون شنیده می شود. ارنواز میگه: وای چقدر کره زمین puzzetta می کنه ( یعنی باد ول می دهد)
11 مرداد 1394

برق

مامان  میگه یه ساعتیه که یه گوشه نشسته و کزکرده. چون پاش خورده به شارژر کامپیوتر حالا چرا کز کرده؟ میگه برق رفته تو بدنم!!!
4 خرداد 1394

بیست سوالی

بازی بیست سوالی بین من و ارنواز.  - بابا: جون داره؟ - ارنواز: نه - تو جیب جا میشه؟ - نه - خوردنیه؟ - نه پوشیدنیه؟ - نه - تو خانه پیدا میشه؟ - نه - سوارش میشیم؟ - آره - ماشینه؟ - نه - قطاره؟ - نه - هواپیماست؟ - نه - اتوبوسه؟ - نه - کشتیه؟ - نه - قایقه؟ - نه - دوچرخه هست؟ - نه - اسکیته؟ - نه - موتوره؟ - نه - وانته؟ - نه - کفشه؟ - نه - کامیونه؟ - نه - الاغه؟ - نه - من باختم. حالا چی هستش؟ - برج ایفله - ....!!!!!!   ...
13 ارديبهشت 1394